bye fall

cars

frustrate

They

portrait

in road

میشه پرنده باشی

fendre

پارک قیطریه

cards

cachorro

چشمهایش 

دیروز من

امروز ِ پرشتاب 

شلوغ

امروز ِ رنگارنگ ِ تو آن سوی ِ پنجره 

دیروز ِ من است 

باشد که امروز ِ خاکستری ِ

 من فردای تو نباشد

// ساقی لقایی

نمایی از بزرگراه صیاد شیرازی

Flight

نمایشگاه عکس گروهی

نمایشگاه عکس گروهی
مجتبی قاجار
علیرضا نجفی
شایان اسحاقی

گرد هم جمع شدیم تا اثرهای خود را در کنار هم به رویت دیدگان بگذاریم، بهانه اش اما نه هنر نه عکاسی و نه سوژه ها؛ هیچ حرفی برای گفتن نیست؛ بهانه اصلی چیز دیگری است.

طلوع بی نشان ها عنوان بنیاد خیریه ای است که برای کارتن خوابهای شهرمان و مسئله اعتیاد فعالیت می کند. بهانه این نمایشگاه عکس، طلوع بی نشان ها ست. چه ایراد دارد هنر و عکس جاذبه ای شود تا نگاه ها را به سمت مسئله ای اجتماعی بکشاند

تمامی عواید فروش این عکس ها به نفع بنیاد خیریه طلوع بی نشان ها صرف خواهد شد.

زمان: شنبه 12/5/92  الی پنجشنبه 17/5/92

از ساعت 18 الی 22

مکان: خیابان مفتح جنوبی پایین تر از هفت تیر, نبش کوچه نامدار, بازارچه خیریه طلوع برکت

...

beginning spring

در آغاز بهار
به ملاقات هم رفته بودیم
یادت هست؟

look at ...

خسته از راه آمده بود

Anatidae

گفته بودی که چرا محو تماشای منی
انقدر مات که یکدم مژه بر هم نزنی
مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی

فریدون مشیری

سخت

نشست رفتارشناسی انتخاباتی ایرانیان در دانشگاه علوم اجتماعی تهران

...

green

river

sea night

Open Hands

hi spring

view of tehran

nowruz

Chahārshanbe-Sūri چهارشنبه سوری

 ChahrshanbehSouri means Wednesday Feast, from the word sour which means feast in Persian,[2] or more plausibly, consider sūr to be a variant of sorkh (red) and take it to refer either to the fire itself or to the ruddiness(sorkhī), meaning good health or ripeness, supposedly obtained by jumping over it,[2] is an ancient Iranian festival dating back to at least 1700 BCE of the early Zoroastrian era.[3] Also called the Festival of Fire, it is a prelude toNowruz, which marks the arrival of spring. The words Chahar Shanbeh meanWednesday and Suri means red. Bonfires are lit to "keep the sun alive" until early morning.[4] The celebration usually starts in the evening, with people making bonfires in the streets and jumping over them singing zardi-ye man az toh, sorkhi-ye toh az man. The literal translation is, my yellow is yours, your red is mine. This is a purification rite.[5] Loosely translated, this means you want the fire to take your paleness, sickness, and problems and in turn give you redness, warmth, and energy. There are Zoroastrian religious significance attached to Chaharshanbeh Soori and it serves as a cultural festival for Iranian people: Persian Jews, Persian Muslims, Assyrians who are native to Iran, Persian Armenians, Kurds, and Zoroastrians

Sparrow

باران می بارد و من
در سایه ی شاخساران ِ خیس
تشنه ی بوسه ام
نزدیک تر بیا
و غرق ِ آغوشم کن
همپرواز

// ساقی لقایی

snowy daily

شاخه ی همخوان ِ جدا مانده ی من

// سایه

Cigarette and Tea

standstill

heat

در میان غریبه ها ایستاده بودم
دستانشان تن شان محتاج این گرما بود
کنارشان ایستادم و عکسی به یادگاری از این دور هم بودن و گرمایشان در لب ساحل گرفتم
شب بود باران می بارید و تن ها سردشان بود 

cortex

cemetery

personnes

mashhad night

Naked

on leaves

snow

Tehran city

تهران در یک هوای بسیار تمیز و عالی

Forough Farrokhzad tomb مقبره فروغ فرخزاد

Forugh(also spelled Forough) was born in Tehranto career military officer Colonel Mohammad Bagher Farrokhzad and his wifeTouran Vaziri-Tabar in 1935. The third of seven children (Amir, Massoud,Mehrdad, Fereydoun Farrokhzad, PouranFarrokhzad, Gloria), she attended school until the ninth grade, then wastaught painting and sewing at a girl's school for the manual arts. At agesixteen she was married to ParvizShapour, an acclaimed satirist.[2] Farrokhzadcontinued her education with classes in painting and sewing and moved with herhusband to Ahvaz.A year later, she bore her only child, a son named Kāmyār

جوجه کباب و پلو

vastness

fracture