روزی که تو را بی توجه از نگاه های عابران کوچه از میان انبوه گیاهان هرس شده برداشتم، بی آنکه برایم مهم باشد مردم چه فکری در موردم می کنند که از میان انبوده شاخ و برگ های توی کوچه تو را جدا کردم آوردم خانه در کنج دکور بنشینی و آب در رگ هایت دوباره جاری شود، آن روز فکر نمی کردم گل به من هدیه بدهی، ممنون دوست خوبم
آه که چه زیبایی ، آه که آدم معنی زندگی را از تو می فهمد....
No comments:
Post a Comment