طرفداری از سعدی برایم خیر و برکت داشت. من ساده نویسی به نثر را از غزلیات و قصاید سعدی آموخته ام.
شعرهای سعدی به نثر نزدیک تر هستند تا گلستانش که به نثر است. یکی از چیزهایی که شعر سعدی را ممتاز و یگانه می کند این است که برخلاف اکثر شاعران کلاسیک در شعرهای او فاعل و مفعول و فعل اغلب سرجای خودشان هستند و برای همین راحت خوانده می شوند و شیرین هستند و به دل می نشینند ؛ تورقی بکنید خواهدید دید که قافیه بیش از 50 درصد شعرهای او فعل است
هرچه در خیالم مرور می کنم تا دوره مشروطه, شاعری را نمی یابم که اقتدا به سعدی کرده باشد و متاثر از او شعر ساده و روان گفته باشد. از حافظ به بعد هرچه بیشتر آمدیم اشعار شاعران ما متکلف تر و متصنع تر شد. بعد ها دو شاعر نزدیک تر به دوران ما و معاصر را یافتم که همین سبک سعدی را در اشعارشان می شد دید؛ ایرج میرزا و شهریار.
این دو شاعر هم زبان شعرشان زبان ساده بسیار نزدیک به زبان طبیعی گفتاری امروز ماست.
ما همچنان گرفتار این دردیم که عوام و خواص مان اکثرا نمی توانند در نوشته هایشان از زبان طبیعی استفاده کنند و راحت بنویسند تا راحت خوانده شود. از نامه های خصوصی گرفته تا یادداشت و مقاله روزنامه ای یا تخصصی. نامه های اداری که واویلاست. خبرهای خبرگزاری ها را بخوانید، تقریبا غیر قابل فهم هستند ( خبرگزاری فارس: فرهنگ غذایی عمومی جامعه در حال حاضر بازار را به عرضه گوشت مرغ با اوزان بالا سوق می دهد و این امر علاوه بر اتلاف منابع تولید موجب هدررفت سرمایه ملی را به دنبال داشته ! )
بگذریم. استفاده از زبان محاوره در نوشتار و در شعر نه تنها چیزی از زیبایی شان کم نمی کند بلکه شیرینی شان را بیشتر هم می کند.
اگر روزگار مهلتم بدهد دلم می خواهد کتابی درباره دستگاه اخلاقی سعدی بنویسم و شایستگی او را در این زمینه با مقایسه اش با فیلسوفان نامدار اخلاق غربی نشان دهم. خصوصا جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی یک رساله تمام عیار در فلسفه اخلاق است. متاسفانه ندیده ام کسی به سعدی از زاویه اخلاق و سیاست بپردازد. باشد که حق او را چنان که باید ادا کنیم. این هم تفالی به سعدی برای تبرک:
به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم
زمن بریدی و با هیچ کس نپیوستم
// گزیده ای از نوشته خشایار دیهمی درباره سعدی
منتشر شده درکتاب هفته نگاه پنجشنبه
شماره سوم
به بهانه روز بزرگداشت سعدی
No comments:
Post a Comment