خيلي چيزها عوض شده است
خيلي چيزها به مردابي مي ماند که از نگاه کردن به آن نه اينکه لذت ببري نه صرفا با کنجکاوي سايه خودت را شايد ببيني اگر هم از دست خودت راضي نباشي ترجيح مي دهي سايه ات را هم نبيني به همان مرداب قناعت کني
زندگي به فرسايش رسيده به خستگي به مردابي که تکان نمي خورد
کلافه ام کلافه
و اميدم فقط به آن شاخه هاي سبزي است که در اين مرداب سبز مي شوند و شايد سبز بمانند