گفتیم :
" آب روشنایی است ! "
اما کویر بودیم .
کویر بودیم و نمی دانستیم
باران ،
چه طعم گوارایی دارد
لب هایمان ،
آفتاب خورده و تشنه ،
از بارش چشمهایی سیراب می شد
که جز سراب چیزی ندیده بود .
تو آمدی
از جنس آب
ابر می شدی ،
اما دوباره می باریدی .
آنقدر باریدی
که مجبور به روییدن شدیم
// شعر از امير حسين دانشور
شهر متعلق به امیر حسین دانشور است که به شمس لنگرودی تقدیم شده است.
ReplyDeletehttp://amirhd.blogfa.com/post-38.aspx
http://shamselangeroodi.blogfa.com/cat-17.aspx
ممنون دوست عزيز از تذکري که دادي
ReplyDeleteاصلاح شد
:)